جدول جو
جدول جو

معنی دهشت انداز - جستجوی لغت در جدول جو

دهشت انداز
(شَ / شُو هََ نا رَ / رِ دَ / دِ)
اندازنده در بیم و هول. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از دست انداز
تصویر دست انداز
چیزی که دست روی آن بگذارند و جای گذاشتن دست باشد، مثل دستۀ صندلی و نیمکت و امثال آن ها، برجستگی و ناهمواری در سطح جاده، آنکه به چیزی دست بیندازد، دست اندازنده
فرهنگ فارسی عمید
(دُ رُ اَ)
که اندامی درشت دارد. که اندام او کلان باشد. درشت بدن. درشت هیکل. جافی. حضجم. خطلاء. عشز. عظیر. عکبره. علکد. علکر. علکز. علنکز. غطیر. فدوکس. قبعتری ̍. قصاقص. قصقاص. کعبره. کلع. متن. مکنئب. حضاجم. حضجم. درشت اندام سطبرگوشت. عشنزر. عشنزره. سخت و درشت اندام و بزرگ از هر چیزی. عشوزن. مرد سخت و درشت اندام. غضفر. غضنفر. درشت اندام درشتخوی. لک ّ. لکیک. ملکّک. درشت اندام پرگوشت. متانه. درشت اندام و سخت گردیدن مرد. هذلول، اسب دراز درشت اندام. هضب، سخت و درشت اندام توانا. هلوف، مرد گران سنگ درشت اندام گران جان. همر، درشت اندام فربه. (از منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا
(جُ تَ / تِ)
دهشت انگیزنده. دهشت آور. مهیب و هولناک. (ناظم الاطباء). وحشت انگیز. (آنندراج)
لغت نامه دهخدا
(اَ)
رداء. (ملخص اللغات حسن خطیب). قبا و جامه ای که بر دوش اندازند. جامه که بر دوکتف افکنند چنانکه شنل و عبا و جز آن
لغت نامه دهخدا
تصویری از دهشت انگیز
تصویر دهشت انگیز
بیم انگیز ترس آور وحشت انگیز
فرهنگ لغت هوشیار
آنچه که دست روی آن گذارند محل گذاشتن دست مانند دسته صندلی نیمکت و غیره، بر آمدگی و فرو رفتگی های جاده وخیابان ناهمواری ها و پستی و بلندی راه، رقاص، شناور، کیسه بر، ظالم، تیر انداز، کسی که بدیگری پهلو زند، شخصی که مسند بگستراند، تعدی تجاوز، غارت تاراج دست اندازی تصرف بیجا تعدی و تجاوز به مال و جان کسی دست درازی تطاول
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از دهشت انگیز
تصویر دهشت انگیز
((~. اَ))
ترس آور، وحشت انگیز
فرهنگ فارسی معین
تصویری از دست انداز
تصویر دست انداز
((~. اَ))
ناهمواری های خیابان، کنایه از مشکل، گرفتاری
فرهنگ فارسی معین
تصویری از دست انداز
تصویر دست انداز
((~. اَ))
رقص کننده، کسی که از فرط شادی دست افشانی می کند
فرهنگ فارسی معین
تناور، عظیم الجثه، کوه پیکر
متضاد: لاغراندام
فرهنگ واژه مترادف متضاد
هم سامان در مزرعه، شریک، انباز
فرهنگ گویش مازندرانی